•صافی:
خداوند ایشان را به ایمان موفق کردهاست، زیرا ایشان سزاوار دریافت لطف الهی بودند.
(چون هدایت اولیه الهی را بر اساس فطرت پذیرا شدند، خداوند به هدایت ثانویه ایشان را هدایت نمود).
«مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ» بر برخی از آنان ضلالت و گمراهی حتمی و مقرر شد، زیرا خدا ایشان را خوار کرد و توفیق ایمان به ایشان نداد، به این دلیل که بر کفر خود ثابت قدم و مصمم بودند. «فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ»
عیاشی از امام باقرg: خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرده است، مگر به ولایت ما و برائت از دشمنان ما، و این قول خداوند تعالی است که «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ» یعنی به واسطهی تکذیبشان نسبت به آل محمدn سزاوار گمراهی شدند.
«فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ» یعنی به سرزمین کسانی سفر کنید که در اثر تکذیب هلاک شدند.
«فَانْظُرُوا» تا اینکه عاقبت مکذبین را از عاد و ثمود و غیره ببینید، شاید از سرنوشت آنان عبرت بگیرید.
•المیزان:
طاغوت: در اصل مانند طغیان، مصدر و به معناى تجاوز از حد بدون حق بوده است، و اسم مصدر آن «طغوى» است.
راغب: طاغوت عبارت از هر متعدى و هر معبودى غیر از خداست، که هم در مفرد و هم در جمع بکار مىرود.
« لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً» اشاره به سنت الهی در ارسال رسل برای همهی امتها + ملاک آن احتیاج بندگان است.
«أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» این آیه پاسخ شبههی آنهاست که گمراهی را به امر تکوینی برمیگرداند، در حالیکه ارسال رسل دعوت مردم به سمت عبودیت بر اساس اختیار است و ربطی به الجاء و اضطرار تکوینی ندارد. مردم در پذیرش مختارند. بنای الهی بر این نیست که مردم را مجبور کند، پس شبههی آنها مبنای درستی ندارد و ریشه در جهل آنها نسبت به حکمت بعثت انبیا دارد.
«فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَةُ» اشاره به اینکه همه امتها به دو طایفه هدایت یافته و گمراه منقسم بودهاند و بیان اینکه هدایت خدا پاداش احسان در عمل، و اضلال خدا مجازات ضلالت خود عبد است.
إِنْ تَحْرِصْ عَلى هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ یُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ (37)
•اگر تو بر هدایت آنان حرص مىورزى (فایدهاى ندارد زیرا) خداوند کسى را که در گمراهى رها کرده هدایت نمىکند و آنها را هیچ یارىکنندهاى نیست.
•صافی:
•ای محمد صلی الله علیه و آله اگر حرص و علاقهی شدید به هدایت آنان داری، (شما وظیفهی خود را انجام بده) ولی خداوند کسانی را که خوار و ذلیل نموده است، هدایت نمیکند. و کسی هم نیست که آنان را یاری کند.
•قرائت: معلوم: «لا یَهْدِی» و مجهول: «لا یُهدی»
•المیزان:
•امتها دو گروه بودند که یک گروه به دلیل شرک و رفتارهای خودشان، ضلالت بر آنها تثبیت شده بود. و چون هادی خداوند است و خدا ایشان را هدایت نکرده، امیدی به هدایتشان نیست.
•این آیه دلداری به پیامبر است.
•تقدیر آیه: «إن تحرص على هداهم لم ینفعهم حرصک شیئا».
أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لا یَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یَمُوتُ بَلى وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (38)
آنها سوگندهاى شدید به خدا یاد کردند که: «هرگز خداوند کسى را که مىمیرد، برنمىانگیزد!» آرى، این وعده قطعى خداست (که همه مردگان را براى جزا بازمىگرداند)؛ ولى بیشتر مردم نمىدانند! (38)
•صافی:
«أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لا یَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یَمُوتُ» قیل: آن کسانی که شرک ورزیدند، همانگونه که توحید الهی را منکر شدند، محشور شدن را هم انکار کردند، و بر مدعای خود قسم خوردند.
«بَلى» بله
«وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ» خدا مبعوث میکند ایشان را و این وعدهای حق و ثابت بر عهدهی خدا است، ولی بیشتر مردم نمیدانند که یقینا مبعوث خواهند شد. و این عدم علم و ناآگاهی یا به دلیل عدم شناخت حکمت الهی و آثار و لوازم آن است و یا به جهت کوتهفکری است. که در اثر الفت و مأنوس شدن با زندگی دنیا برای ایشان ایجاد شده است که در نتیجه امتناع بعث را توهم میکند. (میپندارند).
•المیزان:
جَهد و جُهد: طاقت، که دشوارتر از آن را مشقت گویند. (مفردات راغب)
یعنی: به خدا سوگند خوردند، و در سوگند خود کوشش کردند که تا آنجا که مىتوانند سوگند رساترى باشد. (مجمع البیان: قسم را به نهایت رساندند).
«لا یَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یَمُوتُ» انکار حشر و قیامت، و کنایه از اینکه مرگ، فنا و نابودی است و بعد از مرگ خلقت جدیدی نیست. و این با اعتقاد مشرکین با تناسخ منافات ندارد، زیرا تناسخ به این معناست که روح مردهاى به بدن انسانى دیگر و یا موجودى دیگر منتقل شود و باز در همین دنیا زندگى را ادامه دهد.
«بَلى وَعْداً عَلَیْهِ، حَقًّا» اشاره به ثابت بودن وعدهی الهی بر بعث انسانها است که تخلف نمیپذیرد.
«وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ» علت علم نداشتن ایشان اعراض از آیات الهی است که دلالت بر بعث میکند.
لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبِینَ (39)
هدف این است که آنچه را در آن اختلاف داشتند، براى آنها روشن سازد؛ و کسانى که منکر شدند، بدانند دروغ مىگفتند!
•صافی:
ایشان را مبعوث میکند تا
1. برای ایشان آشکار سازد، آن حقی را که در آن اختلاف میکردند.
2. آنان که کافر شدهاند، بدانند که زعم و گمانشان دروغ بوده است.
•المیزان:
لام اول در (لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ) غایت و غرض، و لام دوم (لِیَعْلَمَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبِینَ) یک غایت دیگر است، زیرا دومی از لوازم اولی است.
وقتی اختلاف حل گردید، فهم و درک اتفاق میافتد. (فهم دروغ بودن گمانشان)
إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (40)
وقتى چیزى را اراده مىکنیم، فقط به آن مىگوییم: «موجود باش!» بلافاصله موجود مىشود.
•صافی:
قرائت: به ضم«فَیَکُونُ» و به فتح نون: «فیکونَ»
مفسرین: این آیه را بیانی برای امکان بعث دانستهاند.
کافی و عیاشی: از امام صادق علیه السلام که به ابو بصیر فرمود: در مورد این آیه چه میگویی؟
ابوبصیر گفت: همانا مشرکین گمان میکنند و به رسول خدا صلی الله علیه و آله قسم میخورند که خداوند مردگان را بر نمیانگیزد.
حضرتg فرمود: خسران و هلاک بر کسانی که این نظر را دارند. (برو) از ایشان سؤال کن. که آیا مشرکین به خدا قسم میخوردند یا به لات و عزی؟ ابوبصیر گفت: گفتم: فدایتان گردم، حقیقت این مطلب را به من بفهمانید.
امامg فرمود: ای ابابصیر! آنگاه که قائم ما قیام کند، خداوند گروهی از شیعیان ما را برمیانگیزد، در حالی که شمشیرهایشان را بر دوششان حمایل کردهاند. وقتی این خبر به شیعیانی که در آن زمان زنده هستند، میرسد، میگویند: خداوند فلانی و فلانی را برانگیخته و آنها در رکاب قائم ما هستند. پس این خبر به گروهی از دشمنان ما میرسد. آنان میگویند: ای گروه شیعه! شما چقدر دروغ میگویید؟ این دولت شماست و شما دربارهی آن نیز دروغ میگویید. به خدا قسم اینها زنده نشدهاند، و تا قیامت نیز زنده نخواهند شد. پس امام فرمود: خداوند قول این دشمنان را حکایت میکند، آنجا که میفرماید: «و اقسموا بالله....»
در تفسیر قمی از امام صادق علیه السلام نقل شده که حضرت فرمود: مردم در مورد این آیه چه میگویند؟
فردی جواب داد: میگویند این آیه در مورد کفار نازل شده.
امامg فرمودند: کفار که به خدا قسم نمیخورند، بلکه این آیه در مورد قومی از امت رسول خداn نازل شده که به آنان گفته شد: بعد از مرگ و قبل از قیامت دوباره زنده میشوید، آنان گفتند: هرگز زنده نخواهند شد، لذا خداوند قول آنان را رد کرده و فرمود: بله زنده میشوند تا اینکه اختلاف آنها برایشان آشکار گردد، و بدانند که در مورد رجعت گمان دروغ داشتند. خدا ایشان را برمیگرداند، پس به هلاکت میرساند ایشان را و سینهها و قلبهای مؤمنان را شفا و آرامش میدهد.
عیاشی: امام صادقg فرمود: مردم دربارهی این آیه چه میگویند؟
فردی گفت: میگویند: هیچ قیامت، بعث، حشر و نشری وجود ندارد.
•حضرتص لی الله علیه و آله فرمود: به خدا قسم دروغ میگویند. این آیه زمانی اتفاق میافتد که حضرت ظهور فرموده است و افرادی که باید بازگردند، رجعت میکنند. و دشمنان شیعه میگویند: «ای شیعیان، الان که دولت شما ظاهر گردیده، بازهم دروغ میگویید، این گفتهی شما که فلانی و فلانی زنده میشوند، دروغ است. نه به خدا قسم! خدا هیچ یک از مردگان را زنده نمیکند.»
•امام علیه السلام: آیا نمیبیند که خدا در این باره فرمود: « و اقسموا بالله جهد... » مشرکین بیشترین احترام را برای لات و عزی قائل بودند، از این رو به غیر آن دو قسم نمیخوردند، پس خداوند میفرماید: « بلی وعدا... تا آخر سه آیه.